محل تبلیغات شما



کمی دلم تنگ است مقداری گیجم گمم در خود در اطراف خحودم را نمیابم و بسیار تو را کم دارم انگار سالهاست رفته ای و همین دیروز بود که تنها شدم داغ دلم هنوز پابرجاست هنوز تهی ام از بی تویی تلاش های بی وقفه ی من برای بازگشت به زندگی زندگی بی تو چه معنی میدهد جان دل گاه برای قول هایی که داده ایم،مقصد های دو نفره ای که تصمیم گرفتیم برسم و من اکنون باید راه دو نفره را تنها و در حسرت بودن و چشمی گریان و چشمی به شوق برای رسیدن مسیرا را بپیمایم.
دلتنگ میشوم در شبی شوم غوطه ور در خاطرات پرسه در دیربازان آشفتگی هایی در ذهن پر از عدمیت های شبانگاه پر از بی تویی پر از یک عشق مجهول که روزگارانی معلوم بوده و دلخوش به آیندگانی که امروز است چه تیره است امروز آینده ی دیروز چه غمناک و تو چه دلفریب گاه حتی دلتنگ گفته های فریبانه ات میشوم دلتنگ دلگرمی های شبانه و آشفتگی های روزانه من بی تو در این شهر در میان مردم شهر و بدور از آنها بدور از تو بدور از خود بدور از باران بدور از هوا بدور از شعر نبودت مرا از تمام

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها